دموکراسی وآزادی دربینش پادشاهان ماضی افغان
وذهنیت های قبیله وی ازگذشته تا امروز
وذهنیت های قبیله وی ازگذشته تا امروز
ازتیمورشاه تاامیرحبیب الله فرزندارشدسردارعبدالراحمن خان
قسمت سوم
،پس ازمرگ تیمورشاه پسرهفتم اوزمانشاه(1793-- 1801 ) با کورکردن برادرش همایون، درکابل اعلان پادشاهی کرد،اومرد جاه طلب،مستبدوبی رحم بودقصه هایی که ازحملات احمد شاه ابدالی برهند درذهنش ته نشین شده بود وخیال بدست آوردن دارایی های افسانه وی هند، اورا آرام نمی گذاشت،بار،بار هندراهدف قرار دادوناامیدانه برگشت، زمانشاه برخلاف پدر وجد بزرگش احمدشاه،مخالفان را به سزا هایی کورکردن،بینی بریدن وشکم پاره کردن تنبیه می کرد،محتسبان ونسقچیان رااکیداًامرکرده بودکه اهل هنودرا به سواری اسب نگذارندواگر فرضاًبه روی مشکلی براسپ سوار می شوند،اسپ باید زین نداشته باشد،درین اقدام اوازیکسو دلجویی ملاهای متعصب را می نمودکه مشروعیت نظام سیاسی کشور بدست شان بودوازسوی دیگرفطرت کثیف قبیله یی خودش همین بود،ازنظر عاطفه ی انسانی می توان گفت که او حیوانی بود در کالبد آدم،دوره ی زمامداری اوسراسردر اغتشاش درون خانواده گی وخارجی گذشت،زمانشاه همان طوریکه به شیوه ی غیر انسانی برادرش رانابینا ساخت،درعمر 29 ساله گی توسط برادرثالثش،شهزاده شاه محموددرمنزل ملاعاشق درحوالی جگدلک جلال آباد بانشتر جراحی به انتقام شهزاده همایون ازبینایی محروم گردیدوبارآخر یکجا با عساکر انگریز وپسر شاه شجاع(فتح جنگ) درسال1842میلادی ازافغانستان خارج گردید ادامه ی آن
قسمت سوم
،پس ازمرگ تیمورشاه پسرهفتم اوزمانشاه(1793-- 1801 ) با کورکردن برادرش همایون، درکابل اعلان پادشاهی کرد،اومرد جاه طلب،مستبدوبی رحم بودقصه هایی که ازحملات احمد شاه ابدالی برهند درذهنش ته نشین شده بود وخیال بدست آوردن دارایی های افسانه وی هند، اورا آرام نمی گذاشت،بار،بار هندراهدف قرار دادوناامیدانه برگشت، زمانشاه برخلاف پدر وجد بزرگش احمدشاه،مخالفان را به سزا هایی کورکردن،بینی بریدن وشکم پاره کردن تنبیه می کرد،محتسبان ونسقچیان رااکیداًامرکرده بودکه اهل هنودرا به سواری اسب نگذارندواگر فرضاًبه روی مشکلی براسپ سوار می شوند،اسپ باید زین نداشته باشد،درین اقدام اوازیکسو دلجویی ملاهای متعصب را می نمودکه مشروعیت نظام سیاسی کشور بدست شان بودوازسوی دیگرفطرت کثیف قبیله یی خودش همین بود،ازنظر عاطفه ی انسانی می توان گفت که او حیوانی بود در کالبد آدم،دوره ی زمامداری اوسراسردر اغتشاش درون خانواده گی وخارجی گذشت،زمانشاه همان طوریکه به شیوه ی غیر انسانی برادرش رانابینا ساخت،درعمر 29 ساله گی توسط برادرثالثش،شهزاده شاه محموددرمنزل ملاعاشق درحوالی جگدلک جلال آباد بانشتر جراحی به انتقام شهزاده همایون ازبینایی محروم گردیدوبارآخر یکجا با عساکر انگریز وپسر شاه شجاع(فتح جنگ) درسال1842میلادی ازافغانستان خارج گردید ادامه ی آن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر